زندگی کنیم...

۴ نظر

میدونی؟

من آدم خیلی بدی شدم، خیلی خیلی بد
هرچقدرم یه آدم روی زندگی من و خانوادم اثر منفی گذاشته باشه من نباید مرگشو از خدا بخوام!
تو دلم آرزوی مرگشو میکنم شاید خیلی از ته ته ته ته دلمم نباشه اما امروز یک هو به خودم اومدم و دیدم دارم به روش های کشتنش فکر میکنم!
مثلن داشتم به این فکر میکردم در خونشو باز بذارم یکی بیاد خفه ش کنه!!!!
امروز از مطب دکتر قلب سر درآوردم و با آدمایی مواجه شدم که خودشونو سپرده بودن به امون خدا!
یعنی طرف مشکل قلبی داره ولی قرص نمیخوره، دکتر نمیره، ورزش نمیکنه و کلن حواسش به خودش نیست و چند دقیقه بعدش شنیدم که داشت میگفت خدا منو ببر و ازین حرفا (خیلیم مذهبی بود!)
دارم به این فکر میکنم اون خدایی که اون بالا نشسته واقعن میخواسته ما آرزوی مرگ کنیم؟ یا ما خودمون با دستای خودمون این دنیا رو برای خودمون جهنم کردیم؟ این خودکشی نیست؟ من آدم مذهبی کم ندیدم که از دنیا به طور کامل گذشته باشه و حتا آرزوی مرگ خودشو بکنه! مگه نه اینکه خودکشی گناه نابخشودنیه
به شدت این روزا کمبود آدم های مذهبی رو حس میکنم که بتونم همه جوری الگو قرارشون بدم! کسی که بتونی ببینیش با این وضع دنیا و این شرایط چجوری زندگی میکنه، ارزشاش چیه...
حیف که نیست...
۲ ۰

خان اول از هفت خان رستم!

۵ نظر
فکر میکنم سخت ترین امتحانی که هرکسی داده باشه کنکوره! من شب کنکور خوابم نبرد و یک میلیون احتمالو تو سرم بررسی داشتم میکرد، عرق کرده بودم و یک میلیون بار غلت زدم تا صبح رسید و بالاخره ساعت مامانم سر ساعت ۶ و نیم زنگ زد و من از اون فلاکت نجات پیدا کردم!
فردا دومین امتحان سخت زندگیمو باید بدم! الان خوبم تقریبن، استرس اینا هست ولی فعلن قابل کنترله :دی امیدوارم شب خوابم ببره!
هدف داشتن سخته، باید به خاطر هدفت از خیلی چیزا بگذری، از خودت، از چیزایی که خوشحالت میکننو از جوونیت حتا! 
امیدوارم اگه یه روزی به هدفم رسیدم به خودم بگم "ارزششو داشت!" 

+هرکی این پستو دید مدیونه دعا نکنه :))
+الا بذکر الله تطمئن القلوب (واقعن قشنگ تر ازین جمله ای هست؟ اصن خود آرامشه این آیه!)
۱ ۰

بزرگ شو...

۴ نظر

کاش دغدغه های زندگی در حد استرس دیکته پاتخته ای میموندن!

شاید مشکل اینه اونقدر که جسمن بزرگ شدم و آرزهامم با جسم فیزیکیم رشد کردن، خودم از نظر روحی و عقلی بزرگ نشدم و این یعنی تضاد! یعنی میخوام به چیزای بزرگ برسم اما ظرفیت تحمل سختی هاشو ندارم!

این استرس ها دارن منو میکشن...

یه آرامشی باید باشه بشینه توی کل وجود آدم، نه اینکه با حرف زدن و استدلال و منطق سعی کنی خودتو قانع کنی که چیزی برای ناراحتی وجود نداره!

منظورم اینه نباید به خودت یادآوری کنی خدا هست، خدا باید در کل وجود تو جریان داشته باشه بدون یادآوری...

۰ ۰

عزیزم خفه شو!

۲ نظر

اگه از پتانسیل سکوت خبرداشتیم شاید یک دهم واقعیت حرف میزدیم

با سکوت میشه آدما رو جوری ترییت کرد که ده سال جیغ کشیدن و بالا پریدن حتا بهش نزدیکم نمیشه!

۳ ۰

بدون عنوان-سه

به بچه هایمان یاد بدیم انقدر برای چیزهای کوچیک و مزخرف مثل امتحان استرس نداشته باشند
من اگه یه روز مادر شم، به جای این که بچمو ازین کلاس به اون کلاس ببرم، میبرمش کوه و دره و تپه...
بچه هامونو "آروم" بزرگ کنیم. مهم ترین کاری که یه پدر یا یه مادر میکنه اینه به نظرم...
۳ ۰

دایناسورای گرسنه

۹ نظر

توفیق اجیاری یعنی ریدینگای تافل!

میدونین دایناسورا چجوری منقرض شدن؟

یه شهاب سنگ گنده میخوره زمین، یه ابری از غبار به وجود میاد، بعد نور خورشید به زمین نمیرسه و باران های اسیدی میاد و در نهایت غذای دایناسورا از بین میره! و این بیچاره ها از گرسنگی میمیرن!

بعد حالا میدونین چجوری فهمیدن؟

ایریدیوم یه عنصریه که تو زمین کمه خیلی، بعد یهو تو فسیلای دایناسوری میبینن خیلی زیاده، یه ایده میزنن که شهاب سنگ خورده زمین (چون بعضی شهاب سنگا ایریدیوم زیاد دارن!) بعدچند وقت بعدش یه محل اصابت یه چیز خیلی گنده رو میبینن که میفهمن ۶۵ میلیون سال پیش خورده بوده زمین که دقیقن زمان انقراض دایناسورا بوده!

داشتم فکر میکردم چقدر رشته های جالب هست که ما فقط ازونا مهندسیو داریم، بیخود نیست این مملکت انقدرررر بیکار داره! خلاصه که ناراحتم چرا نرفتم باستان شناسی و فسیل شناسی بخونم :دی

۵ ۰

ان مع العسر یسری

۳ نظر

عشق که یه بار نشسته باشه توی کل جونت، پرت کرده باشه، امکان نداره بره بیرون، امکان نداره فراموش شه، هرچیم سعی کنی فرقی که میکنه اینه که خودتو خر میکنی و یه مدت یادت میره اما کافیه اسمش بیاد یا ببینیش تا کل معادله های مغزت به هم بریزه تا یه "حس" مث سلول سرطانی شروع کنه تکثیر شه مولکولاش پخش شه توی کل وجودت پر شی دوباره و ...

تصمیممو گرفتم. وایمیسم تا هروقت که بتونی دوباره همون آدم همیشه شی، هیچ کس توی این دنیا نمی تونه حال منو مثل تو خوب کنه، هیچ کس نمی تونه منو اونجوری از ته دل بخندونه که تو میخندونی... تو جواب تمام معادله های زندگیمی که نصفه ولشون کردم چون جوابی براشون نداشتم

تو دلیل تمام خنده ها و گریه های منی، با تو خدا رو دیدم، با تو عشقو پیدا کردم، با تو یاد گرفتم فکر کنم و ببینم... چشمای بسته منو تو باز کردی، تکثیر شدی توی وجود من و برق چشمام شدی، با چشم تو دنیا رو دیدم... تکثیر شدی توی وجود من و توی قلبم ته نشین شدی... هرسال که گذشت بیشتر ته نشین شدی تا اینکه انقدر به دیواره های قلبم فشار آورد که قلبم منفجر شد از دوست داشتن و داد زدم،داد زدم که همه بدونن... تکثیر شدی رفتی توی مغزم... به ویروس "تو" دچار شدم و فکرام و کارام بوی تو رو گرفت, با تو حافظ معنی پیدا کرد، با تو واژه ها معنی پیدا کردم، با تو آهنگا قشنگ تر شدن، با تو حسا عمیق تر شدن چه غمش چه شادیش...

این که نخواستم ببینمت شاید مال این بوده که همیشه ته دلم میدونستم این آخر ما نیست، این نمیتونه آخر ما باشه... خدای قصه ما میدونه واقعیه

این که از من از چند ماه پیش تا الان یه روزم بدون یاد تو از خواب پا نشدم و یه روزم بدون یاد تو نخوابیدم نمیتونه دروغ باشه 

خدای قصه ما یه پایان قشنگ چیده برامون صبور باش فقط...

۳ ۰

کوله ام کو؟کفش هایم کو؟

۲ نظر

باید کولمو بندازم رو دوشم راه بیفتم دور دنیا دنبال جواب سوالام!

این که خوشحالی واقعیو کجا میشه پیدا کرد؟ چی میتونه باعث شه بدون نیاز داشتن به هیچ عامل خارجی شاد بود؟

اگه خانواده و دوستات نباشن، چی باعث میشه خوشحال باشی؟

خوشحالی از کجای آدم میجوشه غل غل میزنه بیرون؟

واقعن مهمه آدم روزاشو شب نکنه، مهمه که هر روزت با خوشحالی شب شه...


۱ ۰

بدون عنوان-دو

۲ نظر

-اگه ازدواج کردم بت بگم؟ناراحت نمیشی؟

+بگو، همیشه اطلاع داشتنش از نداشتنش بهتره

۲ ۰

Journey Ahead Of You

۰ نظر

من هیچ وقت آدم خداحافظی نبودم

حتا حالا که داری میری برای همیشه و ممکنه این آخرین بار باشه که فرصت دیدنتو داشته باشم

این هفته همه چی تموم میشه

سوار هواپیما که شدی، با ارتفاع گرفتنش خونه ها کوچیک و کوچیک تر میشن و محو میشن آخر

خاطرات مام همین طورن، کوچیک و کوچیک تر میشن تا... 

هرجا هستی خوشحال باشی دوست قدیمی

۲ ۰
اگر نتوانی خوب بنویسی، نمی توانی خوب فکر کنی. اگر نتوانی خوب فکر کنی، بقیه به جایت فکر خواهند کرد.
اسکار وایلد
پیوند های روزانه
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان