شنبه ۳ مهر ۹۵
میدونی؟
من آدم خیلی بدی شدم، خیلی خیلی بد
هرچقدرم یه آدم روی زندگی من و خانوادم اثر منفی گذاشته باشه من نباید مرگشو از خدا بخوام!
تو دلم آرزوی مرگشو میکنم شاید خیلی از ته ته ته ته دلمم نباشه اما امروز یک هو به خودم اومدم و دیدم دارم به روش های کشتنش فکر میکنم!
مثلن داشتم به این فکر میکردم در خونشو باز بذارم یکی بیاد خفه ش کنه!!!!
امروز از مطب دکتر قلب سر درآوردم و با آدمایی مواجه شدم که خودشونو سپرده بودن به امون خدا!
یعنی طرف مشکل قلبی داره ولی قرص نمیخوره، دکتر نمیره، ورزش نمیکنه و کلن حواسش به خودش نیست و چند دقیقه بعدش شنیدم که داشت میگفت خدا منو ببر و ازین حرفا (خیلیم مذهبی بود!)
دارم به این فکر میکنم اون خدایی که اون بالا نشسته واقعن میخواسته ما آرزوی مرگ کنیم؟ یا ما خودمون با دستای خودمون این دنیا رو برای خودمون جهنم کردیم؟ این خودکشی نیست؟ من آدم مذهبی کم ندیدم که از دنیا به طور کامل گذشته باشه و حتا آرزوی مرگ خودشو بکنه! مگه نه اینکه خودکشی گناه نابخشودنیه
به شدت این روزا کمبود آدم های مذهبی رو حس میکنم که بتونم همه جوری الگو قرارشون بدم! کسی که بتونی ببینیش با این وضع دنیا و این شرایط چجوری زندگی میکنه، ارزشاش چیه...
حیف که نیست...