من او

علی لبخند زد. به حوض آب خیره شده بود. عکس خورشید توی حوض اقتاده بود. درویش به خنده گفت:

-تو هم نقش خدا رو در مهتاب میدیدی؟!

علی خندید و گفت:

-عکس خورشید را در حوض میبینم. به خورشید نمیتوان زل زد. چشم را میزند، اما به عکسش میشود نگاه کرد.کی با مهتاب وصلت کنم؟

-هرزمانی که فهمیدی مهتاب را فقط به خاطر مهتاب دوست داری. با او وصلت کن! یعنی در مهتاب هیچ چیچ نبینی به جز مهتاب. نه اسمش، نه رسمش.

-مهتاب بدون رسم چیزی نیست. مهتاب موهایش باید آبشار قهوه ای باشد، بوی یاس بدهد…

-اینها درست اما اگر این مهتاب را اینگونه دوست بداری، یکبار که تنگ در آغوشش بگیری میفهمی همه ی زنها مهتاب هستند…با این که حکما خواهی فهمید هیچ زنی مهتاب نیست. از ازدواج با مهتاب همانقدر پشیمان خواهی شد که از ازدواج نکردن با او. هروقت مهتاب، مهتاب بود با او وصلت کن. هر وقت مهتاب چیزی نبود و هیچ بود. آینه هر وقت هیچ نداشت، نقش خورشید را درست و بی نقص برمیگرداند… 

——————————————————————————————————————————————————————————————————————


گرمای نفسش به صورتم خورد. بوی یاس دیوانه ام کرده بود. در آغوشش… در آغوشش… در آغوشش نگرفتم. گریه ام گرفته بود. زارزار اشک میریختم. مهتاب چشم هایش را باز کرد. من را نگاه کرد، سرش را به چپ و راست تکان میداد. توی چشم هایش اشک جمع شده بود. اما او انگار برای من گریه میکرد. گریه اش انگار از روی تاسف بود. پنداری برای من گریه میکرد…

صدایش گرفته بود، به من گفت:

-مرا دوست نداری؟!

-هیچ کس به قاعده ای که من تو را دوست داری، کسی را دوست نداشته است…

مگث کرد، با چشم های عسلی اش به چشم هایم خیره شد و گفت:

-علی من! دلم برایت میسوزد. تو چرا اینقدر باید زجر بکشی. خب!این جور عاشقی زجر کشیدن است دیگر… اگرنه، پس چیست؟

——————————————————————————————————————————————————————————————————————

مهتاب عمری عشق ورزید، در همه عمر عفیف بود و بعد هم مرد…”من عَشَقَ فعَفَّ ثُمَّ ماتَ، ماتَ شَهیداً”

۳ ۰
بای پولار
۰۹ مهر ۲۲:۰۱
این تکه هایی از همون کتاب من او بود که گذاشتی؟
نخوندمش.

پاسخ :

آره دقیقن!
من اکیدن توصیه میکنم بخونی :دی
یوسف
۰۹ مهر ۲۲:۱۳
خیلی خوب بود. باید کتاب جالبی باشه. ممنون که معرفی کردی :) 

پاسخ :

نوش جونت ;)
حامد عبدالهی
۰۹ مهر ۲۲:۳۵
عشق تهی شدن است
از هر چه غیر اوست
آیینه مثال خوبی است از تهی شدن
تا تهی نشوی، او را خوب نمی نمایانی...

پاسخ :

دقیقن!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
اگر نتوانی خوب بنویسی، نمی توانی خوب فکر کنی. اگر نتوانی خوب فکر کنی، بقیه به جایت فکر خواهند کرد.
اسکار وایلد
پیوند های روزانه
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان