گمشده

دارم به این نتیجه میرسم هرکسی توی این دنیا یه گمشده داره، بدون استثنا

کسی که یه جایی یه گوشه ای از زندگیش یه چیزیو جا گذاشته، درحالی که توی قلبش یه چیزایی از اون آدم زنده مونده
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
راستی، تعریف شما از عشق چیه؟

من عشقو دوستی عمیق تعریف کردم همیشه، چیزی که حالتو خوب کنه، اگه حالتو بد کنه اسمشو عشق نمیذارم

ف میگفت که ازدواج به عشق پایان میده، عشقو تعریف میکرد چیزی که از زندگی بندازت، کل وجودتو درگیر کنه، ذهن، فکر، مغز، روح...

شما عشقو چی تعریف میکنین؟

+دوست دارم محتویات مغزمو بالا بیارم، دوست دارم خالی شه، دوست دارم به هیچی فک نکنم

۳ ۰
بای پولار
۱۳ آذر ۱۹:۵۵
تعریف منم از معشوقه‌م همینه. گمشده‌ای که پیداش نمی‌شه...

در واقعیت عشق حقیقی طوریه که تو خودت رو فدای معشوقت می‌کنی. که شاید توی این دوره زمونه فقط یعضی از مادرا این عشق رو تجربه کنن. که بچه‌شون هر بلایی هم سرشون بیاره باز هم از علاقه‌شون نسبت بهش کم نمی‌شه.
ولی اون عشقی که الان همه گیر شده. یه محبت منفعت طلبانه ست. که دلیلشم فقط به خاطر رسوخ تمدن و فردگرایی بین آدماست.
که تو یک نفر رو دوست داری چون بهت سود می‌رسونه. یعنی یه مزایایی داره که تو ازش لذت و نفع می‌بری. برا همین هم اگه باهات بد برخورد کنه و ناراحتت کنه این عشق سریعا به نفرت تبدیل می‌شه. یا اینکه بعد مدتی که باهات بود و دیگه جذابیتش رو از دست داد . فایده ای نمی‌تونه بهت برسونه و در نهایت ازش سرد می‌شی و فاصله می‌گیری. و اون وقت پای خیانت ها و طلاق ها باز می‌شه...

پاسخ :

نه خب، منظورم اون چیزی نیست که یه سریا اسمشو میذارن دوست داشتن که میدونیم به قول تو منفعت طلبی
منظورم یه عشق درسته!
تعریف تو ازش چیه؟
درگیر شدن مثلن تا حد مرگ؟ خواستن تا حد مرگ؟ یا اینکه مثلن یکی دوستت باشه و از اینکه هست خوشحال باشی؟ چیزی که باعث شه جلو ببرتت
یا کلن هر تعریف دیگه ای؟
یوسف
۱۳ آذر ۲۱:۰۴
تعریف من یه چیزی بین تعریف خودت و ف هست : 
عشق چیزی هست که کل وجودت رو درگیر میکنه، آرام و قرار نداری و ذهنت همش درگیر اونه. همش بهش فکر میکنی. شبا خوابت نمیگیره. البته عشق حال آدمو خوب میکنه. عشقی که طرف مقابل هم بی علاقه بهت نباشه. وگرنه عشق یه طرفه نابود کننده س. 
میدونی عشق آدمو ویران میکنه، دگرگون میکنه، همه چی برات معنای دیگه ای پیدا میکنه. به این دنیای پوچ و به این زندگی بیهوده معنا میده. 
شاید بشه گفت بدون عشق زندگی یه تصویر سیاه و سفید هست و عشق به زندگی رنگ و حس و حال و موسیقی اضافه میکنه. بدون عشق یه تصویر ثابت و ملال آور داریم، ولی با عشق همه چی به حرکت و جنب و جوش در میاد. سخت ترین کارها رو ممکن میکنه. 
یهو می بینی که داری سبکی از موسیقی رو گوش میکنی که قبلا دوست نداشتی یا حتی ازش متنفر بودی. یا لباسی می پوشی یا تیپی میزنی که قبلا خوشت نمی اومد. به طور ناخودآگاه خودتو با اون هماهنگ و سازگار میکنی. 
اون باعث میشه حالت خوب بشه، باعث میشه هیجان زده بشی، با دیدنش یا شنیدن صداش یا حتی رسیدن خبری یا دیدن اثری از اون قلبت به تپش در میاد. 
زندگی بدون عشق مث یه رودخانه یخ زده س، ولی با عشق مث رودخانه خروشان در فصل بهار هست. زندگی می بخشه. امید میده، انگیزه میده. عشق حال آدمو خوب میکنه. 

پاسخ :

اوهوم، تعبیرای قشنگی بودن!
اسم این حسو چی میذاری؟
چیزی که فقط دلشوره بیاره انقدر درگیر طرف شی که از زندگی خودت وا بمونی.
Haa Med
۱۳ آذر ۲۱:۲۶
عشق میتونه در هر چیزی نمود پیدا کنه. فقط عشق انسان به انسان نیست.

پاسخ :

میدونم، منظورم عشق انسان به انسانه اینجا!
بیست و دو
۱۳ آذر ۲۲:۲۶
از نظر من عشق یعنی دیگه من و تویی مابین دونفر نباشه، یعنی اونقدر در هم حل شده باشن که بیشتر از خودت تمام خوبی هارو برای اون بخواین.

پاسخ :

من و تویی نباشه، آره!
تعریف جامع و کاملیه فک کنم :دی
یوسف
۱۳ آذر ۲۲:۳۸
خب اونم عشقه. میدونی به نظر من عشق همه این حالات رو داره. یعنی عشقی که فقط خوشحالت کنه عشق نیست، عشق باید اشکت رو دربیاره، غمگین ت کنه، دلتنگ بشی، حسودی کنی، اون طرف حسودی کنه، برات دلتنگ بشه و ... به نظر من دنیای عشق مث دنیای کوانتم پیچیده و عجیب غریبه. 
حتی عشق یه طرفه هم عشق هست، ولی معمولا حالت رو خوب نمیکنه، فقط داغون میشی. نابود میشی. ولی خب این نوع عشق معمولا بیشتر اسطوره ای میشه، مث عشق فرهاد به شیرین یا عشق زلیخا به یوسف. که نافرجام موندن ولی جاودانه شدن. 

ولی قبول ندارم که ازدواج پایان عشق هست، بودن و هستن آدمایی که بعد از ازدواج عشق شون قوی تر و شدیدتر شده. شاید به خاطر اینکه به یه دوستی عمیق منجر شده.  یعنی یه جور دوستی بوده که با گذر زمان عمیق و عمیق تر شده. 

پاسخ :

آره تعریف منم شبیه توئه، یه دوستی که هی عمیق تر میشه
قبول دارم ناراحتیم باید جزوش باشه، حسادت، غم همه چی اما اگه کلش بخواد این چیزایی باشه که تو رو فقط سقوط میده از نظر من اسمش میشه حماقت
من مُبهم
۱۳ آذر ۲۳:۴۹
عشق یعنی تمام وجودتو بدی بدون انتظار
اتفاقا عشق یک طرفه ضجر آورترین چیزه 
مفید ومختصر

پاسخ :

مفید و مختصر :دی
اوهوم زجر آوره من حقیقتن اسم اونو میذارم حماقت! :دی
علکس
۱۴ آذر ۰۰:۲۷
من به عنوان ی پسر اصلا عاشق شدن دخترها رو نمیفهمم، تصور من همیشه این بوده که دخترها فقط از بین عاشق پیشه هاشون اونی که بیشتر بدرد میخوره رو انتخاب میکنن..... یکم توضیح میدی این چیزی که اسمش عشقه در مورد دخترا دقیقا چجوریه؟ 

در مورد پسرا اقلا برای منی که خودم رو تو زمره عشاق میدونم  اینطوریه که :
هر کاری از دستم بر میاد برای معشوق میکنم، هر کاری می کنم که آب توی دلش تکون نخوره، کمکش میکنم به ارزوهاش برسه، از نگرانیهاش کم میکنم و سعی میکنم بذر امید رو توی دلش بکارم و اون رو بزرگ و بزرگتر  کنم،دوست دارم  فقط به چشماش نگاه کنم و نگاه کنم، به صداش گوش کنم و گوش کنم و گوش کنم،اونو بو کنم و نبض ش رو حس کنم و جنبش تک تک سلولهاش رو درک کنم ... کلا الان من هر وقت به کارای روزمره م فکر نمیکنم فقط فکر اون میاد تو ذهنم .. حتی حضور اون رو در پس اکثر افکار روزمره م حس میکنم. ... در کل فکر میکنم هر کی یک تعریف از عشق با توجه به چیزی که تو ذهنش داره ، داره . 
تعریف من از عشق حس یا هر چیزیه که باعث میشه اون رفتارای بالا رو در مورد معشوق م داشته باشم. تو الان که عاشقی در مورد معشوق ت چه احساسات و رفتارهایی داری؟

+ اینجا جا داره یک تشکر کنم از یوسف بابت تعابیر زیباش از عشق که واقعا به هدف زده بود. 

پاسخ :

+آره خیلی خوب گفته بود من اون موقع تو مود خوبی نبودم وگرنه یه صفحه بحث میکردم باش :))
ببین دخترام مثل پسرا میتونن عاشق بشن، حس حسه مختص به جنس خاص که نیست
من تعریفم بیشتر از عشق دوستی خیلی عمیقیه که برای طرف از جون و دل مایه بذاری، همین که میگی در پس کارای روزمره م باشه، کمک کنم بزرگ شه، کمک کنه هردومون بزرگ شیم نمودشون شاید در واقع یکی باشه، اون اثر مثبتش خیلی مهمه برام، این که وقتی طرف هست حالت خوب باشه، دنیا یه جورای دیگه ای باشه...
اما بعضیام عشقو چیزی تعریف میکنن که باهاش مستاصل میشن، از کار و زندگی میفتن، اینکه اونقدر درگیر طرف میشن که خودشونو یادشون میره و این در حقیقت نمیتونه برای من تعریف مناسبی از عشق باشه، عشق باید آدم بالنده کنه نه اینکه زمین بزنتت

علکس
۱۴ آذر ۰۰:۳۲
اینکه گفتم دخترا رو نمیفهمم بخاطر این بوده که اصلا نه دیدم نه شنیدم، نه خوندم ...  ی دختری ی کاری از این کارایی که پسرای مدعی به عنوان عاشق انجام میدن رو انجام بدن ... شما دیدید؟ در ضمن تو این رفتارای عاشقانه ی من برام اصلا مهم نیست معشوق م اینا رو بدونه یا ندونه ، یعنی اصلا بحث منت گذاشتن و توقع داشتن مطرح نیست برام،. 

پاسخ :

راستش من دخترایی رو دیدم که طرف از روز و شبش زده برای موفقیت یه پسر!
میدونم منظورت چیه :)
یوسف
۱۴ آذر ۰۰:۴۱
+ ممنونم علکس 

پاسخ :

با شماس :))
بانوی عاشق
۱۴ آذر ۰۶:۲۷
من عشق رو تجربه کردم

عشق واقعی هیچ وقت از بین نمیره و حتی روز به روز شدید تر هم میشه
اوایل عاشقی
اشک داره خنده داره
دلتنگی داره امید داره
نگرانی داره شادی داره
وی روز به روز این عشق اگه واقعی باشه عمیق تر میشه و تبدیل میشه به دوس داشتن
تو عاشقی تو معشوقت رو مل خودت میدونی و ی جورایی از این که با بقیه تعامل داشته باشه اذی میشی حسودی میکنی
ولی تو دوست داشتن فقط برات رضایت و آرامش اون مهمه
امیدوارم یه عشق واقعی رو تجربه کنی
یه عشق دائمی

پاسخ :

اوهوم
فرق بین عشق و دوست داشتنو که گفتی قبول دارم
عشق اذیتش فک کنم خیلی بیشتره
یوسف
۱۴ آذر ۱۲:۱۹
با خوندن کامنتا دارم به این نتیجه میرسم که عشقی که به دوست داشتن عمیق منجر بشه خوبه و پایدار می مونه. خب دو آدمی که همدیگرو هنوز خوب نمیشناسن وقتی جذب همدیگه میشن، تا وقتی که همدیگه رو بشناسن و با هم سازگار بشن، ممکنه باعث ناراحتی همدیگه بشن. به قول دوست مون، اوایل عاشقی سخت تره، اشک و دلتنگی و نگرانی و شادی داره ولی یواش یواش رگ خواب همدیگه دستشون میاد و عشق تبدیل میشه به یه دوستی عمیق. یعنی اگه اینطوری بشه خوبه. شایدم عشق واقعی همینه. چون این باعث بالندگی و رشد هر دو طرف هست. 
من همیشه دوست داشتم با کسی باشم که بتونم خیلی چیزها ازش یاد بگیرم و به چیزی که هستم، چیزهای مثبتی اضافه بشه. و خب این دو طرفه س، اون هم میتونه از من خیلی چیزها یاد بگیره. 
و یه جورایی یعنی همدیگه رو پوشش بدیم و همدیگه رو کامل کنیم. 

شاید پیدا کردن همچین آدمی سخت باشه :( 

پاسخ :

آره سخته، خیلی سخته
شایدم پیش نیاد برا هر کسی...
تهش شاید خیلیامون قانع شیم به یه عادت احمقانه

بای پولار
۱۴ آذر ۱۲:۳۶
تعریف من از عشقِ درست، همونطور که گفتم همون علاقه و عشق مادرانه‌ست. اگه تونستیم به معشوقه یا معشوقمون این‌طوری ابراز علاقه کنیم اون میشه عشق. و خب این عشق تا حد مرگ هم جلو می‌ره. ولی خب موافق نیستم با این حرف که این علاقه باعث ناراحتی و پس رفتت می‌شه.
همون مثال خودم. مادرا رو نگاه کن. هرچقدرم بچه‌شون داغون باشه بازم لذت می‌برن از وجود و داشتنش. اونم بدون اینکه با گذشت زمان چیزی ازش کم بشه.
که اصلا اگه عشقی حالت رو بد کنه مطمئن باش یک علاقه‌ی منفعت طلبانه‌ست اونم در حالتی که خواسته‌ها و توقعاتت برآورده نشده. و خب دوستت هم تصور و باورش از عشق همون علاقه فردگرایانه‌ست.

البته بگم که این مدل عشق نادر و نایابه. هرچند من یکی همیشه سعی می‌کنم توی دوست داشتن‌هام اصل منفعت طلبی رو کنار بذارم تا شاید تبدیل بشه به عشق واقعی...

پاسخ :

نمی دونم من بحث محبت مادری اینا رو جدا میدونم!
خیلی برام مهمه که اگه یه عشقی درست باشه و همه چیزش سر جاش باشه باعق بالنده شدن میشه
شاید تو راست میگی این منفعت طالبانه س اما به بخش منفعتش نگاه نمیکنم، تعریفم اینه اگه حالتو بد کنه اشتباهه، یا انتخابت اشتباه بوده یا نمی دونم هر چی!
ree raa
۱۴ آذر ۲۱:۲۱
راستش من فکر نمیکنم عشق این باشه همه چی اوکی باشه و سرجاش باشه ...
عشق اول از همه برای من رفاقته ، یه رفاقت واقعی ! بعد یه سری ویژگی ها میگیره، یکی از مهم تریناش به نظر من اینه که انتظار نداری همه چی اوکی باشه و سرجاش باشه...
وای چقدر سخته رسوندن مفهومش ! هوووم مثلا یه مثال خیلی سطحی بزنم 
من میگم اون پسره چاق و کچله ! ولی دوستم که عاشقشه یه جور شیفته وار از شکم گنده و مهربونش تعریف میکرد، یه جور چشمای قهوه ای روشنشو عسلی میدونست، یه جور از بامزگی کله کچلش راضی بود که برای من توی اون شخص قابل درک نبود! 
نمیگم این قضیه فقط سر ظاهره ها! یا مثلا زنی که واسه عشقش از شهرش میره و تو غربت تنها میشه، یا کسی که واسه کمک به شوهرش میره سر کار تا کمک خرج باشه یا حتی برعکس مجبور باشه که خونه نشین شه! من و شما این رفتارو نقد میکنیم ، میگیم نباید این باشه ولی اون زن واسه عشقش بقیه چیزا مهم نیست، پس این با گفته ی شما که گفتی همیشه مثبت و روبه جلو باشه فرق داره ! 
ممکنه باشه، و ممکنه هزار گیر پیش بیاد. چه تو خوشی یا ناخوشی،عش باید معنی پیدا کنه 
در کل ، به نظرم مهمترین خصوصیت قبول داشتن طرف همونجوریه که هست، با نقصاش ...
اما همه ی اینا باااااااااید دو طرفه باشه که برمیگرده به همون رفاقتی که گفتم .یکی میگفت دو نفر واسه ما شدن نمیتونن دو نفر باشن! باید هرکدومشون اندازه نیم نفر کوتاه بیان تا باهم بشن یه نفر:))

یکی از سخت ترین کامنتایی بود که کلا گذاشته بودم:)) امیدوارم از پس انتقال  منظوری که داشتم براومده باشم:دی

پاسخ :

آره فهمیدم منظورتو
ببین من منظورم از رو به جلو بودن اونی که برداشت کردی نیست
اینکه طرف با سرکار رفتن و یه جورایی فداکاری به خاطر عشقش بزرگ میشه، بالنده میشه این عشقه!
یا میتونی حسیم بهش نگاه کنی
من منظورم این بود چیزی که باعث زجر شه اسمش عشق نیست
زنی که به خاطر شوهرش میره سر کار، با علاقه میره اجبار نیست، یا همون دوستت که میگی از کچلی یارو تعریف میکنه دوست داره اون آدمو، حتمن همون کچلی براش جالبه
من منظورم این بود چیزی که باعث ذره ذره آب شدن بشه حماقته، نه چیزی که یه سریا با افتخار بهش میگن عشق!
آره، رفاقت مهم تریه کاملن موافقم :)
مثل همیشه، عالی انتقال دادی :دی
بای پولار
۱۴ آذر ۲۱:۳۹
قطعا اگه حالت رو بد کنه یه جای کار ایراد داره. البته حال بد از دیدگاه خودت و از درون خودت. نه دیگران :)

پاسخ :

آفرین این نکته خیلی مهمیه! :دی مهم نظر توئه نه بقیه!
ree raa
۱۴ آذر ۲۱:۴۱
آهااااااااان ! به قول خودت گات ایت :دی

منم بات موافقم، سخنم رو با گفتن دیالوگ یه پایان تلخ بهتر از تلخی بی پایانه کوتاه میکنم:دی ادم از نبودن بعضیا هرچقدرم زجر بکشه واسه یه بار و فراموش کنه بهتر از ذره ذره اب شدنه !

پاسخ :

اوهوم، کاملن موافقم!
بانوی عاشق
۱۴ آذر ۲۲:۳۰
اقایوسف
اگه قبل ازدواج،خودت و تمام ویژگی ها،علایق و سلیقه هاتو بشناسی و بدونی چ ویژگی هایی رو برای همسرآینده ت لازم میدونی
واگه درانتخاب عجله نکنی
ب یکی دوجلسه صحبت اکتفانکنی
مطمین باش کسی رو به همسری انتخاب میکنی ک همونطورک گفتی همدیگه رو کامل کنین

پاسخ :

آقا یوسفففف
با شمان :))
رهی
۱۴ آذر ۲۳:۳۲
عشق؟
نرسیدن....

پاسخ :

ازین خودآزارایی :)))))
یوسف
۱۵ آذر ۰۱:۳۸
در جواب بانو : 
خب من میدونم، یعنی 80 یا 90 درصد میدونم چی هستم و چی میخوام. ولی اتفاق باید بیافته، باید آشنایی پیش بیاد. باید کسی وارد زندگیت بشه که خب هنوز توی زندگی من اتفاق نیافتاده. 
اونایی هم که من ازشون خوشم می اومده، و معیارهام رو داشتن مث اینکه منو دوست نداشتن یا  منو در حد خودشون نمیدونستن. یا اینکه عاشق یه نفر دیگه بودن. 
به هر حال من به جستجو ادامه خواهم داد. و ناامید نیستم. 

پاسخ :

:)
ساقی ...
۱۵ آذر ۱۶:۳۵
عشق ینی ...
برای من یه دنیا حس خوبه،یه دنیا دیوونگی،یه دنیا
اصلا نمیشه تعریفش کرد

پاسخ :

قطعن این دیوونه بازی یه بخش مهمیه :))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
اگر نتوانی خوب بنویسی، نمی توانی خوب فکر کنی. اگر نتوانی خوب فکر کنی، بقیه به جایت فکر خواهند کرد.
اسکار وایلد
پیوند های روزانه
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان