عقل و احساس از کار افتاده

گاهی برای تجربه حسای جدید آدم احمق میشه

حاضر میشی تا ته خط بری برای این که به خودت ثابت کنی حس های جدید وجود دارن، که ثابت کنی به خودت هنوز زندگی تکراری نشده

عقل آدم از یه جایی به بعد رد میده، تابع احساس میشه فقط و احساس عنانتو میگیره میبرتت جلو تا برسی به ته خط

ته خط که رسیدی باید گریه کنی به خاطر تقابل عقل و احساست

به خاطر چیزایی که عقلت میگفته نه و انجام دادی و به خاطر چیزایی که از روی احساس انجام ندادی حسرت میخوری

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

+ناشناس، آدرس میذاشتی جوابتو میدادم!

۵ ۰
بای پولار
۱۲ آذر ۲۱:۳۷
من بیشتر حسرت می‌خورم برای کارایی که از روی احساس انجام ندادم...

پاسخ :

کارایی که باید از رو احساس انجام میدادم با عقلم در تضاد بودن
نمیدونم باید پشیمون باشم یا نه
مشکل اینه نمیدونم هنوز باید به عقل اعتماد کنم بیشتر یا احساس
خانم انار
۱۲ آذر ۲۱:۳۷
کلن باس یه چیزی اختراع یا کشف کنن که بگه کی احساسی شیم کی عاقل! همه چی حله!

پاسخ :

آره 
اگه بود ۹۹٪ مشکلات زندگیم حل بود
انسان خیلی ناقصه
یکی این لازمه، یه آپشن دیگه م یه دکمه استدبایه که خیلی نیازشو حس می کنم
pary daryay
۱۲ آذر ۲۱:۳۹
این احمق شدن اصلا خوب نیست من تجربش کردم متاسفانه

پاسخ :

منممممم
نمیشه کاریش کرد
چی کار کردی باهاش؟

pary daryay
۱۲ آذر ۲۱:۵۲
باورت میشه هنوز که هنوزه دارم چوبشو میخورم
من خریت کردم خریت
نه میتونم خودمو ببخشم نه راه برگشتی هست
((-:

پاسخ :

من بخشیدم خودمو اما ترس از آینده س...
این که نکنه هیچ چی مثل اولش نشه، این که همیشه این حسا بمونن
من مُبهم
۱۲ آذر ۲۱:۵۵
البته اسم احساس بد در رفته 
وگرنه30%کارش درسته

پاسخ :

فقط ۳۰٪؟؟
:))))
کمه موفقیتش :دی
pary daryay
۱۲ آذر ۲۲:۰۰
((-: این حسا تا همیشه هستن باهات متاسفانه

پاسخ :

مرسییییی از این همه روحیه ای که بهم دادییییییی :))))
:**
pary daryay
۱۲ آذر ۲۲:۰۷

((-: خواهش کاری بود از دستم برمیومد :دی

پاسخ :

:)))
بای پولار
۱۲ آذر ۲۲:۱۶
برای من یکی چون عقلم همیشه‌ی خدا ناقص بوده نتیجه‌ی اعتماد کردن بهش جز ضرر چیزی رو عایدم نکرده ولی این شخصیت بزدلم باز هم از این نیمچه عقلم تمکین می‌کنه :(

پاسخ :

یعنی فقط با احساس کار میکنی؟
یوسف
۱۲ آذر ۲۳:۱۱
کاش میتونستم احمق نشم :( 

پاسخ :

...
Haa Med
۱۳ آذر ۰۰:۰۸
من وقتی میرم قسمت هایی از شهرمون که تا حالا پام به اونجا نخورده، حس خوبی بهم دست میده. نمیدونم چرا این کار منو خوشحال میکنه.

پاسخ :

پس بیام شهرتون :ءی
Sif Tal
۱۳ آذر ۱۱:۳۲
می گم، یه مقاله تو ساینتیفیک آمریکن بود! نمی دونم تا چ حد معتبر بود اما می گف، احساسات و عواطف یه نوع فکر کردن هست، منتها از نوع سریعش، انگار که همش از عقلمون می یاد :)

پاسخ :

یه قسمت bigbang اینحوریه که لئونارد عصبانی میشه بعدشلدونمیخواد آرومش کنه میگه نمیدونم سعی کن موج آلفا رو تویی ذهنت آزاد کنی بعد لئونارد میگفت چی؟؟؟؟
میگفت تو ژورنال neuroscience خوندم بذار بیارم نشونت بدم :)))))
الان یاد اون افتادم اینو گفتی :دی
راس میگی منشا احساست و عواطفم همون ذهنه!
اما منظورم از این پست اونی بود که دلت میخواد و اونی بود که دلت نمیخواد اما عقلت میگه درسته!
ree raa
۱۳ آذر ۱۳:۲۸
شاید یه ربه این صفحه بازه ولی نمیدونم چی بگم، نمیدونم انتخابش کنم ولی فکر میکنم برمیگرده به شرایط
گاهی احساسی انتخاب کردن حتی اگه نتیجش خوب نباشه باز ارزشش رو داره
گاهی جز با عقل نمیشه پیش رفت !:/

پاسخ :

شرایط؟
آدم قبل از اینکه انتخاب کنه نمیدونه چه شرایطی ممکنه پیش بیاد
فرض کن بر اساس منطق تصمیم گرفتی و نتیجه ش بد بود اون وقت فک میکنی اشتباه کردی!
منظورم اینه خیلی وقتا آدم نتیجه خوب میگیره بعد میگه درست انتخاب کردم و راهم درست بود!
اما من الان در موضع تصمیم گیری نمیدونم چی قراره پیش بیاد و جایی وایسادم که عقل و منطقم در نقطه مقابل همن!
E||a :פ
۱۳ آذر ۱۶:۰۷
و آدمای اشتباهی که با احساست به زندگیت راه میدی...
خب همه ی آدما آرزوی داشتن ساعت برناردو دارن، اما من از ته دلم می خوام که فقط یبار، میتونستم ازش استفاده کنم....

پاسخ :

آخ آخ با این جمله دردم میگیره
آدمای اشتباهی که با احساس راهشون دادم...
هه، حتا ساعت برناردم واسه من جواب نمیده
بای پولار
۱۳ آذر ۱۹:۴۹
نه بابا. گفتم که کاشکی با احساسم زندگیم رو جلو می‌بردم. همیشه از عقلم تبعیت می‌کنم و ضرر هم می‌کنم...

پاسخ :

آهان گات ایت!
میدونی چی جالیه؟
من یه جاهایی بودن که عقل و احساسم یه چیزو میگفتن رفتم جلو طبق اون حرف و بازم اشتباه کردم :)))))
Sif Tal
۱۸ آذر ۲۳:۳۰
:))))))
صرفا به ذهنم رسید گفتمش :دی

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
اگر نتوانی خوب بنویسی، نمی توانی خوب فکر کنی. اگر نتوانی خوب فکر کنی، بقیه به جایت فکر خواهند کرد.
اسکار وایلد
پیوند های روزانه
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان