بیست سال بی شعوری!

هرچی بزرگتر شدم خانواده برام پررنگ تر شد
دوره ی بلوغ خانواده برام مثل یه غده اضافی بود، اصن نمیفهمیدم یعنی چی، میخواستم نباشه که مزاحم من و دوستام نشه!! که شرم دارم حتا از گفتنش...
بزرگ شدم، آدمای بیشتری اومدن تو زندگیم، دوستای جدید، عشق، همه اومدن، رفتن، دوباره یه سری تازه اومدن، رفتن، ولی خانواده موند

همیشه و همیشه بود و اگه امروز وقتی به گذشته م نگاه میکنم راضیم از تصمیم ها و کارایی که کردم، اگه حمایت خانواده م نبود یک درصد هم ممکن نبود!

از روز اولی که عاشق شدم به بابام گفتم، بابام گفت برو، تجربه کن، یاد بگیر، بفهم مرد یعنی چی... رفتم، تجربه کردم، فهمیدم عشق یعنی چی و تهش برگشتم بهش گفتم بابا تموم شد! بابام گفت اعتماد به نفستو از دست دادی؟ گفتم نه! گفت ناراحتی که شناختیش؟ گفتم نه! خیلی ازش یاد گرفتم گفت پس چیزیو از دست ندادی! باز هم خانواده بود که منو ازون باتلاق کشید بیرون و دوباره همه چی عادی شد!

مامانم به خدایی باور داشت و بهم یاد داد باورش کنم کمکم کرد توی زندگیم تکیه گاه محکمی داشته باشم، یاد بگیرم تلاش کنم، زحمت بکشم و خودمو بسپرم دست خدا، که مطمئن باشم اون برای من بد نمیخواد و اگه زندگی منو گذاشته توی منگنه، من دارم بزرگ میشم! مامانم بهم یاد داد صبور باشم، توی سخت ترین روزای زندگیم صبر کردم، خدا دستمو گرفت و منو کشید بیرون...

یه چیزایی هست که باید بهای سنگینی بدی تا درکشون کنی، برای من شاید بیست سال طول کشید تا بفهمم چفدر خانواده م، مامانم و بابام روی زندگیم موثر بودن اما بالاخره فهمیدم...

۵ ۰
مجتبی مطوری
۰۱ آبان ۲۰:۲۱
زیبا بود(:

پاسخ :

زیبا خوندی :)
**مزگت **
۰۱ آبان ۲۰:۴۱
همیشه بهترین و محکم ترینن تو این شلوغی دنیاولی تلخ ترش اینه همین محکم ترینا هم یه روزی میرن.اونوقته که باید به آموخته هاشون چنگ زد و ایستاد.به همون صبری که یاد دادن.یه خدایی که بهش تکیه کرد.همه چی تهش ختم میشه به همون خدایی که سپردمون دست همین محکم ترینا

پاسخ :

هعیییی...
آره واقعن! اخیلی تلخه کسی که زندگیتو با کمک اون ساختی یه روز دیگه نباشه...

یوسف
۰۱ آبان ۲۲:۱۳
گذر زمان و تجربه هایی که بدست میاریم، درس های بزرگی به ما میده. 

پاسخ :

بلههههه :)
بای پولار
۰۲ آبان ۱۶:۰۵
یه وقتایی هم می فهمی ولی یه موانعی هست برای این برگشت. من الان اونجا وایسادم.

پاسخ :

چرا مانع؟؟
سعی کن از بینش ببری
حیفه به خدا...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
اگر نتوانی خوب بنویسی، نمی توانی خوب فکر کنی. اگر نتوانی خوب فکر کنی، بقیه به جایت فکر خواهند کرد.
اسکار وایلد
پیوند های روزانه
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان